کلمات کلیدی : مبانی نظری و پیشینه پژوهش جسمانی سازی ( فصل دوم پایان نامه ) , مبانی نظری و پیشینه پژوهش جسمانی سازی , Theoretical basics and history of somatization , دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش جسمانی سازی , مبانی نظری جسمانی سازی , پیشینه پژوهش جسمانی سازی
مبانی نظری و پیشینه پژوهش جسمانی سازی در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات:
فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
جسمانی
سازی یک موضوع جذاب برای محققان و متخصصان دررشته روانشناسی و روانپزشکی
می باشد. جسمانی سازی نتیجه بد ترجمه شدن یک واژه آلمانی است که برای
نخستین بار توسط ویلهلم استکل در سال 1920 به کار رفته است. اصطلاح
به صورت زبان بدن که مفهومی مبهم است ترجمه شده است. برای ساده کردن زبان
استکل، مترجمان جسمانی سازی- کلمه ای که در همه جای اجتماعات مدرن غربی
حاضر است- ایجاد کردند (مای، 2004). اصطلاح جسمانی سازی در زبان پزشکی
بخصوص روانپزشکی به دلیل معنی ضمنی طبیعی آن و همچنین به دلیل قدرت سیستم
طبقه بندی ایجاد شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا(SMD) باقی ماند. استکل
جسمانی سازی را به صورت یک بیماری بدنی که تجلی یک روان رنجورخویی عمیق
است تعریف کرده است. او جسمانی سازی را همانند مفهوم فروید از(( تبدیل))
مورد توجه قرار داد. در کارهای پژوهشی درباره جسمانی سازی تلاش زیادی شده
است تا بین جسمانی سازی، اختلال تبدیل و بیماری های جسمانی تمایز ایجاد
شود. جداسازی جسمانی سازی از پدیده های مشابه به دلیل این حقیقت که مرزهای
این....................
..............................
در ویراست چهارم طبقه بندی اختلالات روانی (DSM-IV–TR) اختلالاتی که مشابه اختلال جسمانی سازی است در طبقه اختلالات شبه جسمانی قرار دارند و عبارت اند از: اختلال جسمانی سازی، اختلال شبه جسمانی نامتمایز، اختلال تبدیل، اختلال درد و اختلال جسمانی شکلی که به گونه دیگر مشخص نشده است. این بخش خاص راهنمای تشخیصی با بیمار های روان تنی که به وسیله درماندگی روانی تسریع می شود ارتباط ندارد. در حالی که برخی نویسندگان جسمانی سازی را به عنوان راهی برای افراد دارای مشکلات روان - اجتماعی و هیجانی در نظر می گیرند تا این درماندگی ها را به صورت نشانگان فیزیکی بیان کنند، برخی دیگر جسمانی سازی را نه یک موجودیت بالینی مجزا و نه نتیجه یک فرایند منفرد آسیب شناختی در نظر می گیرند. سه تمایز نظری و تجربی بین سه پدیده جسمانی شکل در مراقبت -اولیه قایل شده اند: 1) جسمانی شکل خوبیمارانگارانه که به تفسیر اشتباه احساسات بدنی طبیعی یا با اختلال اندک به عنوان یک بیماری جدی همراه با اضطراب سلامتی اشاره دارد؛ 2)جسمانی سازی نمایشی که به بیمارنی اشاره دارد که علایم فیزیکی یک بخش از اختلال خلقی یا اضطرابی آنها است؛ 3)جسمانی سازی عملکردی به نشانگان آسیب فیزیکی غیرقابل توجیه با شرایط پزشکی، سوءمصرف مواد یا بیماری های روانپزشکی اشاره دارد.
چیزی که سه شکل جسمانی کردن را یکی می کند، حضور علایمی است که اگرچه به یک شرایط عمومی پزشکی اشاره دارد، بعد از ارزیابی های مناسب پزشکی به وسیله هیچ یک از شرایط پزشکی یا سوء مصرف موار قابل توضیح نیست (DSM-IV-TR ،2000 به نقل از پتروا، 2006).
بیان جسمانی درماندگی
کیرمایر و همکاران (2004) معتقدند که در اکثر فرهنگ ها نسبت داد بیماری به علتهای جسمانی نسبت به زمانی که بیماری به عوامل روانی نسبت داده شود مقبولیت بیشتری دارد. درحالی که بیماری های جسمانی به صورت امری خارج از کنترل فرد در نظر گرفته می شوند، درماندگی های روانی به صورت امری قابل کنترل از سوی فرد تجربه کننده قلمداد می شوند. بنابراین، بیماری جسمانی دلسوزی بیشتر را بر می انگیزند، درحالیکه درماندگی های روانی ممکن است بدنامی را به دنبال داشته باشد. یک فرد با بیماری جسمانی به احتمال کمتری در قبال بیماری اش مسئول قلمداد می شود؛ در حالیکه فردی با درماندگی روانی به احتمال بیشتری در قبال مشکلش مسئول انگاشته می شود. اینگونه ادراکات فشاری را بر فرد تحمیل می کند . بر این اساس افراد برای آرام شدن و نیز اجتناب از بدنامی علایم جسمانی را گزارش می کنند و از جوامع پزشکی درخواست کمک می کنند. کارمندان شبکه پزشکی در یافتن علت این علایم و در درمان این افراد شکست می خورند.
مایی(2004) معتقد است که مطالبه کمک پزشکی برای علایم مبهم از لحاظ پزشکی که شکلی از بیماری رفتاری است، درخلال تجربه اموخته می شوند. در فرایند رشد، بسیاری از افراد زمانی که درماندگی های جسمانی به صورت کلامی بیان می شوند توسط والدین تقویت می شوند. انها به والدین و جامعه پزشکی توجه می کنند یا ممکن است انطباقات معینی به دست اورند. این تقویت ها ی درخواست کمک برای درماندگی روانی در با درخواست کمک برای درماندگی روانی مقایسه می شوند.
پیشینه پژوهش
لیلینفلد و هس(2001)به بررسی ویژگی های شخصیتی ضد اجتماعی و جسمانی سازی با در نظر گرفتن عاطفه منفی به عنوان متغیر میانجی پرداختند. نتایج پژوهش آنان نشان می دهد که جسمانی سازی با جامعه ستیزی ثانویه رابطه مثبت و معنادار دارد اما این رابطه در زنان قوی تر از مردان است. اما جسمانی سازی با شخصیت ضد اجتماعی اولیه رابطه ای ندارد. همچنین نتایج نشان داد که ارتباط بین جامعه ستیزی ثانویه با جسمانی سازی به وسیله عاطفه منفی تعدیل می شود
گارسیو-کامپایو و همکاران (2007) به بررسی اختلالات شخصیت در بیماران جسمانی کننده پرداختند. نتایج پژوهش های آنان نشان داد که اختلالات شخصیت با جسمانی سازی همبستگی دارد. در این میان به ترتیب پارانویید، هیستریونیک و اجتنابی بیشترین میزان را در بیماران جسمانی ساز در مقایسه با گروه کنترل داشتند.
فیچر-کرن و همکاران (2011) به مطالعه رابطهی بین طبقه بندی های روان پزشکی و سازمان شخصیتی در گروهی از بیماران مبتلا به درد مزمن پرداختند. نتیجه نشان داد که شیوع اختلالات محور I و محور II با سازمان شخصیت این بیماران مرتبط است و 63% از بیماران مبتلا به درد مزمن ملاک های تشخیصی محور دو (اختلالات شخصیت) را دارار بودند.
- ۹۵/۰۳/۰۲